- آهنگ بدی گذاشتم؟
+ نه... چطور؟
- احساساتی نشی بیفتی رو دستمون!
+ نه دیگه اون دوران گذشت... دیگه احساساتی نمیشم...
- دلت سنگ شده؟
+ آره...
- منم دلم از سنگ شده ولی... میشکنه!
- آهنگ بدی گذاشتم؟
+ نه... چطور؟
- احساساتی نشی بیفتی رو دستمون!
+ نه دیگه اون دوران گذشت... دیگه احساساتی نمیشم...
- دلت سنگ شده؟
+ آره...
- منم دلم از سنگ شده ولی... میشکنه!
وقتی به چیزی که از دستش دادی نگاه می کنی
نگاهتو ازش می دزدی
وقتی میری تو دل چیزی که از دستش دادی یهو تو دلت خالی میشه
بعد حواست جا میاد که دیگه نمی تونی به دستش بیاری... دردت میگیره ولی یه امید ناشناخته ای سرتو پر میکنه...
امید به چی؟!
این که دیگه از دست رفت، شاید امید به، به دست آوردن چیزایی که هنوز از دستشون ندادی!
- بازم داری تمرین می کنی؟
+ ها...؟! آره... آره تمرین می کنم...
- فک کنم این نمایشتون عاشقانه س؟!
+ نه...
- پس انگاری خیلی تلخه؟!
+ نه...
- پس چرا این همه تمرین گریه می کنی؟!
+ راستش... اینا تمرین نیست... اجراست!
من بوسه به کس نمی دهم
در آغوش کسی نمی روم
من ناز کسی نمی خرم
تن به نوازش ندهم
هی دل ندهم
چون
امانتند این همه نزدم
این ها، از آن
لب و کَش و نیاز و دست و دل اوست!
نازنینم! نفسم تنگ هوایت شده است
گفته بودم که دلم تنگ برایت شده است؟
من ندانم که چرا از بدنم جان عزیز
رفته؟ شاید همه جانم به فدایت شده است
ای که چشمت همه اش پر ز وفا بود، بمان
چشم من را بنگر، خیس جفایت شده است
گو به آن دلبر خوش ناز و ادایم که کشید
او بسی ناز تو، معتاد ادایت شده است
بعد او بین لبم فاصله از خنده نبود
بلکه هر دم لب من باز شکایت شده است
می شود قصه ی زیبا نرسیدن به حبیب؟
من که باور نکنم، گر چه حکایت شده است
بی نوا "صاد" که سنگین شده گوشش حالا
در جوانی است ولی پیرِ صدایت شده است
پی نوشت: اولین غزل من!
عشقو وقتی حس کردم که بعدِ از دست دادنش بیخیال همه شدم و رفتم خوابیدم
بیدار که شدم نمیدونم چرا بالشم خیس بود!
من دارم و
تو داری
من خیال تو دارم
من هوای تو دارم
تو داری ...
تو داری میری
تو و خواب من کارد و پنیرین
فک می کردم بهت برسم
بی خوابی دیگه پر
ولی مگه میشه از تماشات دل کند و خوابید؟!
خودکارم خشکید
زین پس ذره ذره خود را بر کاغذ می ریزم
من هم روزی تمام خواهم شد . . .
آنچه تغییر یافتنی است آینده است
افسوس گذشته را خوردن تغییری ایجاد نمی کند